چرا این جمله ی منفی رو به آخرش اضافه کردی... تو از کجا مطمئنی که دوباره روز از نو؟؟؟حتی اگر شک هم داری که دیدگاه تو نسبت به قضیه ممکنه معجزه کنه امتحانش که ضرری نداره ... معجزه امکان پذیره ... چون هیچ کاری نیست که برای خدا غیر ممکن باشه و اون مهربونترینه ... فقط بخواه و ایمان داشته باش ... همچنان مومنانه دعا میکنم.... زیاااااد مراقب خودت هم باش... توی این شرایط آدمها خودشون رو فراموش میکنن... که اصلا درست نیست... شادیت آرزومه دوست خوب
حال و احوال خوبی ندارم . زمانی که پدرم و از دست دادم فکر میکردم راحت شد از اون همه گرفتاری دیالیز و .... اما وقتی رفت تازه متوجه کمبودش شدم . حالا در مورد مادرم خیلی کم طاقت شدم . حتی پشت فرمون ماشین هم که یادم میوفته حالم بد میشه . در هر صورت منطق حکم میکنه همه چی رو بخدا بسپاریم چون واقعا کاری که نتیجه داشته باشه از دست من یا خانوادم بر نمیاد .
خطاب به شیرین عزیز : مرسی شیرین جان همیشه از زمانی که باهات تو اینجا آشنا شدم نسبت به من لطف داشتی . حق با توست فقط باید از خدا بخوایم کمکش کنه . همین . راستی پیغامت نمیدونم چرا پاک شد . در هر صورت بازم ممنونم .
سلام محمد جان... ممنونم عزیزم ... آره یک کار خیلی مهم میتونی برام بکنی اگر لطف کنی... اونم دعاست... خیلی این روزها بهش احتیاج دارم... در مورد مشکلات: من برگشتم سرکار ... مدیرمون قول داده که بعد از عید!!!! حقوق این سه ماه + عیدیمونو بده!!!! منتظرمیمونم مطالباتمو بگیرم بعد استعفا میدم.... چیزی که زیاده کار... تا اون موقع هم دارم دنبال وام میگردم... ممنون از توجهت دوستم
تا بعد
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام
داشتم توی بلاگ سکای چرخ میزدم دیدم شما آپ کردین گفتم بیام ببینم دوست قدیمم چطوره؟
ولی خیلی ناراحت شدم برات
ایشالا خدا شفای کامل به مادرت بده و همه تون رو خوشحال کنه ...
خداحافظت
سلام
احوال شما ؟
مرسی از لطفی که داری . آره خودمم فکر میکنم فقط خود خدا میتونه کمک کنه . در هر صورت راضیم به راضای اون . کاری از پس من بر نمیاد .
چرا این جمله ی منفی رو به آخرش اضافه کردی... تو از کجا مطمئنی که دوباره روز از نو؟؟؟حتی اگر شک هم داری که دیدگاه تو نسبت به قضیه ممکنه معجزه کنه امتحانش که ضرری نداره ... معجزه امکان پذیره ... چون هیچ کاری نیست که برای خدا غیر ممکن باشه و اون مهربونترینه ... فقط بخواه و ایمان داشته باش ...
همچنان مومنانه دعا میکنم.... زیاااااد
مراقب خودت هم باش... توی این شرایط آدمها خودشون رو فراموش میکنن... که اصلا درست نیست...
شادیت آرزومه دوست خوب
حال و احوال خوبی ندارم . زمانی که پدرم و از دست دادم فکر میکردم راحت شد از اون همه گرفتاری دیالیز و .... اما وقتی رفت تازه متوجه کمبودش شدم . حالا در مورد مادرم خیلی کم طاقت شدم . حتی پشت فرمون ماشین هم که یادم میوفته حالم بد میشه . در هر صورت منطق حکم میکنه همه چی رو بخدا بسپاریم چون واقعا کاری که نتیجه داشته باشه از دست من یا خانوادم بر نمیاد .
سلام خوبی خوشحالم که حال مادرت خوب شد یا همون .........بهتر شده
مرسی مینا جان ممنون از محبتت .
خطاب به شیرین عزیز :
مرسی شیرین جان همیشه از زمانی که باهات تو اینجا آشنا شدم نسبت به من لطف داشتی . حق با توست فقط باید از خدا بخوایم کمکش کنه . همین .
راستی پیغامت نمیدونم چرا پاک شد . در هر صورت بازم ممنونم .
سلام محمد جان... ممنونم عزیزم ... آره یک کار خیلی مهم میتونی برام بکنی اگر لطف کنی... اونم دعاست... خیلی این روزها بهش احتیاج دارم...
در مورد مشکلات: من برگشتم سرکار ... مدیرمون قول داده که بعد از عید!!!! حقوق این سه ماه + عیدیمونو بده!!!! منتظرمیمونم مطالباتمو بگیرم بعد استعفا میدم.... چیزی که زیاده کار... تا اون موقع هم دارم دنبال وام میگردم... ممنون از توجهت دوستم
تا بعد