محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

مهدی اخوان ثالث

خزانی

 پاییز جان ! چه شوم ، چه وحشتناک

آنک ، بر آن چنار جوان ، آنک

 

 


 خالی فتاده لانه ی آن لک لک
 او رفت و رفت غلغل غلیانش
پوشیده ، پاک ، پیکر عریانش 
 سر زی سپهر کردن غمگینش
تن با وقار شستن شیرینش

پاییز جان ! چه شوم ، چه وحشتناک

 رفتند مرغکان طلایی بال
از سردی و سکوت سیه خستند
وز بید و کاج و سرو نظر بستند
 رفتند سوی نخل ، سوی گرمی
 و آن نغمه های پاک و بلورین رفت

پاییز جان ! چه شوم ، چه وحشتناک
 

اینک ، بر این کناره ی دشت ، اینک
 این کوره راه ساکت بی رهرو
 آنک ، بر آن کمرکش کوه ، آنک
 آن کوچه باغ خلوت و خاموشت
از یاد روزگار فراموشت
 

پاییز جان ! چه سرد ،‌ چه درد آلود
 

چون من تو نیز تنها ماندستی
 ای فصل فصلهای نگارینم
 سرد سکوت خود را بسراییم
پاییزم ! ای قناری غمگینم 

 فعلا خدا نگهدار تا بعد!!