خب مراسم های عزا داری یه به نوعی جشن عاشورا هم تمام شد . تا سال بعد که مجددا یه عده عابد بشن ! از امروز روز از نو و روزی از نو .
خونواده ای رو میشناختم که پدر پیرشون برای جفت وجور کردن دخل و خرجوشون بعداز اینکه از شهرداری که در اونجا هم شغلش رفتگری بود ٬ اخراج شد یا فکر کنم تعدیل نیرو شد ٬ به شغل نمکی در اومد و با جمع کردن نون خشکای مردم گذران زندگی میکرد . پسرش رو میشناختم کمی طفلی از مخ مرخص بود . با شور و هیجانی که برای جنگیدن با کفار عراقی ! در مردم بوجود آورده بودند روونه جبهه های حق علیه باطل! شد . بعد از چند روز خبر کشته شدن اون رو به خونوادش دادن . یادمه دولت اون موقع یه مبلغی رو بابت کفن و دفن و گرفتن مراسم به خونواده های مستحق که توان گرفتن مراسم رو نداشتن میداد . کاری نداریم بعداز تموم شدن مراسم بعداز مراسم شب هفت پدرش از فرط درماندگی و غصه ٬ سکته کرده و مرد . بعداز اون کس دیگه ای نبود که ازاین خونواده ۶ نفری که همه هم دختر بودن حمایت کنه .به فلاکت افتادن . دیگه نمیدونم چی سرشون اومد .عده ای هم بودن که واقعا اعتقاد قلبی داشتن به اینکه بایستی در مقابل دشمن ایستاد . و ایستادن ودر راه اعتلای وطن کشته شدند. هر وقت گوشه ای ازجنگ رو تو تلویزیون میبینم یاد رشادتهای افرادی میافتم که واقعا در در راه ایران و ایرانی کشته شدند . بی اختیار اشک در چشمام جمع میشه چه نازنین هایی از دست رفتند .
اما غرض :
میگن حسین در راه اعتلای اسلام و مسلمین کشته شد . باشه قبول . اما در همین همسایگی خودمون هم کسانی بودند که در راه اعتلای میهن کشته شدن خونواده های زیادی از هم گسسته شد . اگه قرارعزایی هم باشه باید برای اینها باشه . زجراینها بسیار سوزناک تر و درد ناک تر هست .
فقط کافی نگاه کنیم .
زیاد حرف زدم . نمیشه یه چیزایی رو خیلی واضح بیان کرد .