محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

علیرغم فشار کار و زندگی و درس و ..... که دیگه واقعا داره از پا میندازتم . ولی هنوز زنده ام . به آینده امیدوارم . هیچ دوست خوبی ندارم . ( البته دوستان بسیار فراوان دارم اما دوست نیستند فقط همدیگر را میبینیم و سلام و احوال پرسی میکنیم و راجع به چیز های بی خود حرف میزنیم . اما اگر نیازمندشان باشم اصلا وجود ندارن !!! )  اما مطمئنم که خودمو  الان دوست دارم و به خودم بیشتر از هرکسی اعتقاد دارم . زنده باد خودم !!!! 

با کسی صحبت میکردم ٬ گفتم آدما از روز اول که پاشون به این دنیا باز میشه همون اول آنچنان فریاد و گریه زاری راه میاندازن که نگو و نپرس . بعد درد سرهای این بچه که بخواست خودش نیومده شروع میشه : گوش درد ٬ زردی ٬ شیر نخوردن ٬ ناف انداختن و....بعد که بزرگتر میشه ٬ بهش میگن این کار و بکن اینکارو نکن ودرس و مشق و بعد غول بزرگ کنکور و بعد شاید ازدواج . این داستان همینجوری ادامه داره .
من که نگاه میکنم ٬ چیزی درش نمی بینم جزء زجر ٬ گرفتاری و عذاب .
پس واسه چی آدما به خاطر لذت و شاید بازی خودشون یه نفر دیگه ای رو گرفتار زندگی میکنن ؟
به نظر شما من یه جورایی افسردم !؟