این شعر زیبا خاطره های زیادی با خود داره . این ترانه هم توسط پوران خونده شده و هم توسط فریدون فرخزاد ( خدا رحمتش کنه )
شب بود بیابان بود زمستان بود
بوران بود سرمای فراوان بود
یارم در آغوشم هراسان بود
از سردی افسرده و بیجان بود
از بهر آن سیمینبر خوشگل
از جسم و جان خود بودم غافل
میکوشیدم بهرش از جان و دل
میبردمش با خود سوی منزل
گیسویش، از باد و باران گشته آشفته
در مویش گویی مروارید غلتان خفته
طی شد راه دشوار، آخر بر من و یار
با بوسهای گرمی به او دادم
با لبهای چون قند، بر رویم زد لبخند
برد آنهمه رنج و غم از یادم
امروز سالگرد فوت پدرم ه . تا زمانی که بود متوجه بودنش نبودیم . اما وقتی که رفت متوجه شدیم چی شده . چند سالی درگیر بیماری بود . دیالیز میشد .
واقعیتش خاطره چندانی از کودکی با پدرم ندارم از بس کار میکرد کمتر می تونستیم ببینیمش . یاد ندارم حتی یه دفعه هم با هم سینما رفته باشیم یا حتی پارک !
تمام مشکلات خونه توسط مادرم حل میشد . از اونجایی که بچه های نسبتا شیطونی هم بودیم دمار از روزگارش در آورده بودیم . و پدر کماکان کار میکرد .
نمیدونم شاید شرایط اون موقع ها اینطوری ایجاب میکرد که پدر بایستی مسئولیت بیرون رو بعهده میگرفت و مادر مسئولیت داخل . این موضوعی که میگم شاید مربوط به سالهای 1353 تا 59 یا 60 باشه . اما شرایط زندگی خیلی آسون نبود .
بگذریم ....
یه سایتی رو یکی از دوستان معرفی کرده بود تا به من بگه که از روی نوشته ها هم نمیشه کسی رو شناخت اما من مسرم که تا حدود زیادی میشه پی به ماهیت آدما برد . مثلا همون کسی رو که این دوست عزیزم معرفی کرده بودند بعداز خوندن 4 یا 5 پست تونستم تا حدودی متوجه شم که :
یه آدم تازه بدورن رسیده س
ادای آدمای شاد رو در میاره
به شدت تحت تاثیر دیگرانه
در هر چند جمله ای که بکار گرفته بلاخره زور چپون هم که شده در مورد چیزایی که داره توضیح داده !
و بسیاری چیزای دیگه که خیلی راحت نه تنها توسط این حقیر بدست اومد بلکه هر آدم عاقلی اونجا رو بخونه متوجه ذات پلید طرف میشه .
راستی اشتباه نشه ها اگه آدم چیزی داره این خیلی خوبه ولی برخ کشیدنش درست نیست ( دقیقا به رخ کشیدن ) والا خودم من هم از طرفداری کسایی هستم که واسه بهتر زندگی کردن تلاش میکنن .
بهر حال این موجود دو پا شناختش کار بسیار سختی یه و فقط در شرایط خاصی که قرار گرفته میشن باید پی به ماهیت اونا برد . البته خودم هم همین شرایط رو دارم . باید دید در تمام مواقع با مسائل منطقی و درست برخورد میکنم یا نه گاهی میشه که به جاده خاکی میزنم !
دیر یا زود ، کند یا تند داره میگذره و گاهی اوقات بلند و گاهی اوقات پست میگذره .
خاصیت وبلاگ اینه که آدما توش خیلی نا مهربون نیستن . معمولا چهره مهربون همه تو وبلاگ به چشم میخوره حتی خود من . اما نمیدونم چرا همین آدمای بسیار مهربون گاهی تو دنیای واقعی اونقدر قصیح القلب میشن که باورت نمیشه این همون آدمه .
من اصلا با این موضوع موافق نیستم که گفته میشه طرف داره فیلم بازی میکنه و حرفایی که میزنه با واقعیت خودش فاصله زیادی داره . تا زمانی که بد بودن یکنفر بطور صد درصد ثابت نشه نمیشه گفت قطعا آدم بدی یه یا از چهرش حدس زد که چه جور آدمی میتونه باشه . قسم میخورم تو زندگیم کسانی بودند که یه چهره کاملا معمولی یا یه کم زشت داشتند و تا زمانی که نمیدونستم کی هستن و چی هستن ، تصور ذهنی که داشتم این بوده که: یا هیچ حسی نداشتم ( حس خمینی ) یا فکر میکردم ای بابا این آدم عجب گوشت تلخ و نچسبه ولی وقتی عملشون رو دیدم تازه متوجه شدم که نه اونطوری هم که فکر میکردم نبوده و چهره واقعی اون اینی نیست که نشون میده . البته خوب بوده هم کسانی که هم چهره زشتی داشتند و هم آدم پلیدی بودن .
نظر من اینه که یک انسان وقتی توان بروز محبت از خودش داره حتی به صورت غیر واقعی یعنی این پتانسیل توش وجود داره که بشه یه آدمه دوست داشتنی ، دلپاک و مهربون . فقط باید صبر کرد
این دنیای مجازی یه خاصیتی که داره باعث میشه دید آدم به آدمای دیگه به طرز فوق العاده ای تغییر کنه . البته منظورم فقط وبلاگه . از روی چهره آدما نمیشه پی به شخصیت اونا برد یا بقول دوست عزیزم شیرین : اگه میخوای منو بشناسی از رو نوشته هام میتونی بشناسی . عکس و تصویر و حتی شکل ظاهری آدما گویای یه شخصیت اونا نیست . هیچ تا حالا متوجه شدید چرا در همین وبلاگی که هستیم از هر کسی یه تصویر خاص تو ذهن داریم . بعضیا در ذهنمون یه آدم متین ، خوش قیافه و خوشگل و بعضیا یه چهره معمولی با ظاهری معمولی دارن خوب البته بعضیا هم در ذهنمون خیلی خوشگل نیستن و خیلی هم جدی گرفته نمیشن . بنظرمن فقط مربوط به نوع گفتاری یه که داریم . اینو نگفتم که از فردا هممون کروات بزنیم و پشت کامپیوتر بشنیم !! ( چشمک ) منظورم فقط بیان این موضوع بود که از روی شکل ظاهری آدما نمیشه در موردشون قضاوت کرد . البته اعتراف میکنم که خودم بارها و بارها دچار اشتباه شدم و از روی شکل ظاهری طرف در موردش تو فکرم قضاوت کردم و چقدر هم بده . بعضیا دوست داشتنی و بعضیا تلخ اما بیشتر مواقع قسمت تلخش اشتباه بوده .