محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

مادر طاقتش تموم شده  . مدام طلب مرگ از خدا میکنه . نمیدونم باید چکار کنیم . رضایت بدیم بیاریم خونه تا از شدت درد تموم مشه همه چی ؟ یا بزاریم دکترا ادامه کار رو که تا الان نتیجه خاصی نداشته پی بگیرن ؟ دیشب با التماس ازم میخواست که منو از بیمارستان ببرین  دیگه نمیتونم ادامه بدم . رگها دیگه جواب نمیده و قراره رو سینه ش شالدون بذارن که مستقیم به رگ اصلی وصل شه . داروهای شیمی درمانی اثرخاصی بر روش نداشته .

نمیخواستم دیگه راجع به این موضوع چیزی بنویسم  اما نشد . این وضعیت جزئی از زندگیمون شده . دارم میرم بیمارستان ببینم چه باید کرد . برای مدتی نمیتونم نه به کسی سر بزنم نه خودمم بیام اینجا . بریدم !

نظرات 14 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 5 اسفند 1386 ساعت 09:40 ق.ظ http://javani1385.blogsky.com

زندگی در این دنیا یک مرحله از تکامل انسان است ودوران جنینی نیز یک مرحله بود ودوره برزخ نیز یک مرحله دیگر .دعا کنید وبه خدا توکل کنید تا هرچه مصلحت مادر هست همان بشود .شیمی درمانی وانجام اعمال سخت پزشکی سبب اذیت بیمار می شود .سعی کنید تا با آرامش وارد دنیای جدید شوند .اگرچه برای بازماندگان بسیار سخت است

مرسی از شعر خوشگلت عزیزم .

تینا یکشنبه 5 اسفند 1386 ساعت 10:15 ق.ظ http://asemoone-tina.persianblog.ir

سلام محمد جان... خیلی ناراحت شدم... نمیدونم کاری از دست من بر میاد یا نه؟ اگر کاری بر میاد حتما منو در جریان بگذار... از ته دل برای سلامتی مادر عزیزت دعا میکنم ... اگر خدا هنوز صدای منو بشنوه... نذر کردم ... برای سلامتی ایشون و آرامش تو دوست عزیزم

تا بعد

خیلی ممنونم تینا جان .
فعلا که ازدست کسی جز خود خدا کاری بر نمیاد . فعلا راضییش کردیم اون وسیله رو رو سینش نصب کنه . اتفاقا چیز بدی هم نیست چون از سوراخ کاری بدنش خلاص میشه و تا ۴ سال میتونه ازش استفاده کنه . فعلا هم که بیمارستانه و چون پلاکتهای خونش کمه و ضعیف شده نمیتونن شیمی درمانی این سریش رو شروع کنن احتمالا تا دو سه روز دیگه شروع میکنن .
از لطفت بی نهایت ممنونم

مینا یکشنبه 5 اسفند 1386 ساعت 02:06 ب.ظ

سلام دوست عزیز امیدوارم که حال مادرت خوب بشه براش از ته دلم دعا می کنم

متشکرم مینا جان

انا سه‌شنبه 7 اسفند 1386 ساعت 10:00 ب.ظ http://www.espenans.blogfa.com

وای محمد جان چقدر ناراحت شدم منکه کاری ازم بر نمیاد دلم شکست برای همه بلاهائی که سر ادما ی خوب میاد

تینا چهارشنبه 8 اسفند 1386 ساعت 07:51 ق.ظ http://asemoone-tina.persianblog.ir

چقدر از دوباره دیدنت خوشحالم محمد عزیز... و این پاسخ که حس این به من منتقل شد که اوضاع کمی رو به راه شده... من باز هم دعا میکنم و ایمان دارم که معجزه امکان پذیره... خدا مهربونتر از اونیه که توی ذهنهای کوچیک ما بگنجه... پس به مهربونیش تکیه میکنم و نمیترسم...

خیلی گلی .

بردیا چهارشنبه 8 اسفند 1386 ساعت 10:42 ق.ظ

سلام برای مادرت متاسفم و براش دعا می کنم ما هم یه جورایی در گیریم میدونم چی می کشی

بردیا چهارشنبه 8 اسفند 1386 ساعت 10:48 ق.ظ

سلام خیلی متاسفم برای مادرت روزهای بدیه میدونم ما هم در گیریم میدونم چی می کشه وچی می کشی براش آرزوی تحمل دارم

بارون جمعه 10 اسفند 1386 ساعت 08:21 ق.ظ

از اون موقع هاست که واقعا نمیشه چیزی گفت...

مینا شنبه 11 اسفند 1386 ساعت 09:12 ق.ظ

ای قلم ای همزاد ای هم سرنوشت
هر دومان حیران بازیهای زشت
شعرهایم را نوشتی دست خوش
اشکهایم را کجا خواهی نوشت

مینا شنبه 11 اسفند 1386 ساعت 02:21 ب.ظ

یه خبری چیزی حرفی بابا چه خبر مادرت خوب شد یا نه

مینا یکشنبه 12 اسفند 1386 ساعت 09:21 ق.ظ

سلام خوبی ببخشید که خشنانه نوشتم خوب نمی گی چه خبر شاید هم فکر می کنی به کسی ربطی نداره که بخواد چیزی ازت بپرس خوب فکر کردم با هم دوستیم به خاطر همین برام مهمه که بدونم الان چه وضعیتی داری برات دعا میکنم به دعاهات برسی

محمد دوشنبه 13 اسفند 1386 ساعت 11:45 ق.ظ http://chap2.mihanblog.com/

سلام
جز این که دعا کنم چیزی ندارم بگم

تینا دوشنبه 13 اسفند 1386 ساعت 12:02 ب.ظ http://asemoone-tina.persianblog.ir

سلام محمد جان... کاش زوتر بیای و از بهبود اوضاع خبر بدی... در ضمن گل هم خودتی!

شیرین سه‌شنبه 14 اسفند 1386 ساعت 12:35 ق.ظ

سلام محمد عزیزم
بعد از مدت دو هفته که تونستم کانکت بشم و سری بهت بزنم شنیدن این خبر بسیار متاثرکننده بود. ایمان دارم مادرت به دلیل این رنجی که میکشه آمرزیده خواهد شد و این از هر سعادتی بالا تره. امیدوارم معجزه ای رخ بده و این مامان نازنین دوباره روی سلامتی و آرامش رو ببینه و ما هم خوشحال بشیم. براشون دعا می کنم چون خودمم این روزا یه جورایی درگیرم و دلم شکسته شاید دعام بگیره. امیدوارم دفعه بعد با خبرای خوش بیای دوست گلم. صبور باش و به خواست خدا راضی چون مشیت الهی مسلما بهترین گزینه ممکنه برای ماست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد