محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

مادرم رو برگردونیم خونه . متاسفانه تومور تو معده بسیار پیشرفته و بزرگه و حتی لوزلمعده رو هم در گیر کرده به همین خاطر امکان جراحی نداره . گه گاه درد های شدیدی میگیرتش که باید آمپول مورفین بزنه . واسه همین ۲۴ ساعته کسی پیشش هست و هر وقت درد شروع میشه زنگ میزنن و هر جایی باشم خودمو میرسونم که آمپولشو بزنم . مثلا همین دیشب از تو مهمونی که تو سعادت آباد بود خودمو ساعت ۱۱ شب رسوندم خونش تو آیت اله کاشانی که آمپولشو بزنم . لااقل اینکاراشو مثل آمپول زدن و سرم وصل کردن و آنژوکت نصب کردنو خودم بلدم انجام بدم و زیاد معطل نمیشه .

متاسفانه کاری نمیشه براش کرد فقط باید منتظر معجزه باشیم که اونم تو قرن ۲۱ کمی بعید بنظر میرسه . البته خودش خیلی در جریان امور نیست . فقط میدونه یه مشکلی تو معده داره ولی نمیدونه چیه .

ببخشید که با این چیزا انرژی مثبت رو از شما دور میکنم .

 بد دلم گرفته خیلی بد .  دست و دلم به هیچ کاری نمیاد .

نظرات 9 + ارسال نظر
تینا شنبه 12 آبان 1386 ساعت 05:53 ب.ظ

حق داره دلت که گرفته. به خاطر مشکلت اندوهگین شدم.
ای کاش اینقدر به معجزه اعتقاد داشتید تا باعث وقوعش بشید.

مینا شنبه 12 آبان 1386 ساعت 06:09 ب.ظ

سلام آقا محمد
میدونم خوب نیستید:( باور کنید گریه ام گرفته ... من رو همه مادرا حساسم ... هر مادری برام عزیزه و هر مادری درد بکشه انگار منم دارم درد میکشم...
خیلی ناراحت شدم بخدا نمیدنم چی بگم.
فقط میتونم دعا کنم ... ولی تو قرن ۲۱ هم گاهی پیش اومده که معجزه بشه ... امیدتون به خدا باشه...
در پناه حق باشید.

خیال تو .. یکشنبه 13 آبان 1386 ساعت 12:27 ق.ظ http://sounds-of-heart.blogfa.com

چی باید گفت؟
منتظر معجزه باش
حتما اتفاق می افته
اگه از ته دل از خدا بخوای
اگه صداش کنی
حتما صدات رو میشنوه
امیدوار باش
خدا حتما صدات رو میشنوه
براشون حتما دعا می کنم
انشا لله هرچه زود تر خوب میشن

بارون دوشنبه 14 آبان 1386 ساعت 04:57 ب.ظ

فکر نمیکردم شما معجزه رو مختص قرن خاصی بدونین. توی همین قرن زن عموی من با یه وضع بدتر از مامان شما ۳۵ سال از بچه هاش بهتر زندگی کرد. با همون مشکل مامان شما. ساندویچ هم که جای شما حسااااااابی خالی. خدائیش خیلی حال میده (شرمنده. تقصیر شاگردای بی تربیتمه)...دندونامم از نظر قیافه قرار نیست فرقی بکنن. اما خب همینشم شکر که پیش اومد فرصتش و پولش که دنبالش برم...راستی یه سوال شغلی بپرسم؟ مدیر روابط عمومی چیکار میکنه؟

مینو سه‌شنبه 15 آبان 1386 ساعت 09:52 ق.ظ

زندگی همینه!

بارون چهارشنبه 16 آبان 1386 ساعت 04:12 ب.ظ

ممنون بابت همه توضیحاتتون و کامنتتون. در مورد همراه آدم حسابی و بخور کاااااملا موافقم. مشکل منم نداشتن از این همراههای آدم حسابیه. انقدر همه شون رو مد مردنی شدن و چرخیدن توی محتویات غذا هستن که اشتهام رو تخته میکنن اساسی. اون ژاندارک رو هم میشناسم. در مورد مغازه های خوش قیافه هم درسته. اما تا مطمئن نشم داره قیمت درست میده امکان نداره بخرم. با آرین جین هم تو فصل حراج کااااااااملا موافقم. هر چند برای این حراجش هیچی پول ندارم با یک عالمه نیاز که دارم. فعلا دارم با یه شلوار بی تربیتی زندگیم رو میگذرونم. درباره توضیح اون شغل هم مرسی. نه بابا. کی فکر کرده پولش درست و حسابیه؟ ببخشیدها. اما خدا رحم کرد من اینکاره نیستم. اصلا حاضر نیستم همه زندگیم رو بذارم واسه کارهایی که اینطوری هستن. قبلنا اینجوری بودن رو دوست داشتم. اما حالا شناسنامه ام نمیذاره حس این جور مشاغل رو داشته باشم. دیگه چی بگم؟ فعلا استراحت کنین. به مامان گلتونم یه عاااالمه سلام برسونین. تا بعد...

بارون پنج‌شنبه 17 آبان 1386 ساعت 04:27 ب.ظ

راستی یادم رفت بگم برای دوستتون و همکار خودم و شهرخاله ام که هر کدوم چند میلیون تومن واسه ایمپلنت دادن و اذیت شدن خیلی خیلی خیلی متاسفم. دکتر من انقدر کارش عالیه که حتی به اندازه یه پر کردن دندون هم چیزی حس نکردم. کارش حرف نداره. الانم کوچکترین مشکلی نه با ایمپلنتم دارم نه با جراحی شده ها نه با پر کرده ها.

خیال تو ... پنج‌شنبه 17 آبان 1386 ساعت 07:44 ب.ظ http://sounds-of-heart.blogfa.com

راز اومد ...
باز یه صدا از آسمون رسید
انگار دوباره دل ترک برداشت
.
.
آپم

شیرین سه‌شنبه 13 آذر 1386 ساعت 02:54 ق.ظ

سلام دوست عزیز
امشب فرصت کردم به بلاگتون سر بزنم. دلم نمی خواست اولین کامنتم برای شما ابربز همدردی و تاسف بابت وضعیت مادرتون باشه ولی خب چه می شه کرد سرنوشت برای هر یک از ما بازی جداگانه داره. آرزوم و دعام برای شما بهبودی مادرتونه. معجزه در دل تک تک ما هاست اگه خالصانه باشه و از همه مهمتر در مشیت الهی باشه. موفق باشی محمد جان.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد