محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

معلوم نیست ما فرزند آدم که نه بخواست خود بلکه بخواست دیگران پا به این جهان هستی گذاشتیم دنبال چی هسیتم و از این دنیا چی میخوایم .  من فکر میکنم یک حس بسیار عجیب در وجود تک تک آدما قرار داره که تصور میکنن یه چیزی هنوز کمه و جای خالی اون کاملا حس میشه . این موضوع یا این شئی یا هر چیزی که اسمشو میخواین بذارید تو زمانی که تنها هستید بسراغتون میاد و یه جوری بهتون میفهمونه که تو هنوز همه چیز نداری . بدنبالش میگردی اما دقیقا نمیدونی چیه !! مسخره اس نه ؟ ممکنه مسخره باشه اما وجود داره .

 

حال ماردم خیلی بهتر شده خودش با کمک میتونه چند قدم راه بره . در حد 2 یا 3 قاشق غذا بخوره . البته هنوز بیمارستانه . در کل از خدا که تنها موجودی بود که میتونست به ما کمک کنه از صمیم قلب تشکر میکنم . پر رنگ ترین حضور خدا رو باید پشت در اتاق عمل دید . دقیقا فقط  از دست اون و وسیله ای که قرار داده ( دکتر )  کار بر میاد . جراح ایشون قبلا پزشک مخصوص خمینی بوده ! تو کارش خیلی وارده و خودش هم از نظر شخصیتی انسان بسیار وارسته ای  یه . تنها پزشکی که دیدم صرفا برای پول کار نمیکنه .

 

خدای من یا بهتر بگم خدای همه . تمام تلاشمو میکنم که لطمه ای به کسی نزنم .  اما اگر از سر نادونی و واقعا نادونی کاری انجام دادم که خوشایند تو و انسان تو نبود منو ببخش و بدون که واقعا نمیدونستم نه اینکه میدونستم و انجامش دادم . گاهی هم بعضیا موضوعی یا مطلبی رو حق خودشون میدونن اما تو که میدونی  ، حق ،  اون چیزی نیست که ما تصور میکنیم باید داشته باشیم .

نظرات 7 + ارسال نظر
کاظم شنبه 14 مهر 1386 ساعت 01:21 ب.ظ http://lonlyviolon.blogsky.com

سلام
امیدوارم حال مادرتان بزودی خوب خوب شود.

خیال تو شنبه 14 مهر 1386 ساعت 05:42 ب.ظ http://sounds-of-heart.blogfa.com

سلام ...
خوشحالم که حال مادرتون بهتره
ان شاالله بهبود کامل حاصل بشه
در مورد این پست آخرتون فقط میتونم بگم که
من فکر میکنم وقتی خدا میبینه ما ندونسته کاری انجام میدیم
که مطابق با آنچه که عرف هست
حتما خودش ما رو می بخشه
خدا از حق خودش میگذره
اما ما بنده ها هستیم که حق دیگران رو ممکنه نا حق کنیم و ...
موفق باشید

مینا یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 09:27 ق.ظ

سلام آقا محمد
خوبید؟
ایشالا همیشه خوش خبر باشید:) خیلی خوشحال شدم که حال مادر خدا رو شکر رو به بهبود است.:) (پارازیت... الان فکر کنم چند برابر قبل بیشتر دوستشون دارید نه؟:) قدرشون و بدونید.)
منم دقیقا همین حس و حالات و دارم ... بعضی وقتها انقدر دلم برای یه چیزی که نمیدونم چیه و یه کسی که نمیدونم کیه تنگ میشه که دلم میخواد از رو دلتنگی بشینم و های های گریه کنم ... بعضی وقتا نبودش انقدر اذیتم میکنه که نمیدونم چه جور میتونم خودم آروم کنم... جالبه ... من فکر می کردم فقط منم که این جوریم:)
مطمئن باشید اگر به کسی لطمه هم بزنید به خواست خدا بوده ... شاید اون نفر نیاز به اون لطمه داشته ... در مورد شما مطمئنم که آدم بدجنس و بدذاتی نیستید و بر عکس آدم فهیم و مهربونی هستید و میدونید کی و چی جوری باید چه حرفی و زد و چطور رفتار کرد...پس از بابت خدا خیالتون راحت باشه:) قضیه شما فرق میکنه با اون آدمای خبیث و بدجنسی که فقط در پی اذیت و آزار اطرافیانشون هستند....اونا باید نگران خودشون باشند که متاسفانه نیستند!
خیلی حرف زدم ببخشید:؛<
شاد و پیروز باشید و در پناه حق.

بارون دوشنبه 16 مهر 1386 ساعت 12:48 ب.ظ

خبر خوب...خدا رو شکر...

انا چهارشنبه 18 مهر 1386 ساعت 10:04 ق.ظ

سلام محمد جان ممنون که بهم سر زدی حرفات محکم و منطقی بود

نیوشا یکشنبه 22 مهر 1386 ساعت 03:41 ب.ظ http://ahangekhiyal.blogfa.com

سلام

خیلی خوشحالم که حال مادرتون بهتر شده !

چرا دیگه بهم سر نمی زنی؟

راجع به نوشته هات که واقعا حرف دل من بود !
موفق باشی

محمد دوشنبه 23 مهر 1386 ساعت 09:08 ق.ظ http://www.hesan84.blogfa.com/

سلام
آقا محمد:
خدا میگه : ما خلقت الانس و الجن الا لیعبدون
ما همه اومدیم تا عبادت کنیم یعنی نماز روزه کار ازدواج پول دراوردن کمک به هم نوع و قص علی هذا
امیدوارم و دعا میکنم حال مادتون بهتر بشه
یادت باشه خدا میگه من از همه به شما نزدیکترم
نحن اقرب الیکم من حبل ورید
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد