محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

آب و آتش

 آب و آتش نسبتی دارند جاویدان
 مثل شب با روز ، اما از شگفتیها
ما مقدس آتشی بودیم و آب زندگی در ما
 آتشی با شعله های آبی زیبا
آه
 سوزدم تا زنده ام یادش که ما بودیم
 آتشی سوزان و سوزاننده و زنده
چشمه ی بس پکی روشن
 هم فروغ و فر دیرین را فروزنده
هم چراغ شب زدای معبر فردا
آب و آتش نسبتی دارند دیرینه
 آتشی که آب می پاشند بر آن ، می کند فریاد
 ما مقدس آتشی بودیم ، بر ما آب پاشیدند
 آبهای شومی و تاریکی و بیداد
خاست فریادی ، و درد آلود فریادی
من همان فریادم ، آن فریاد غم بنیاد
هر چه بود و هر چه هست و هر چه خواهد بود
من نخواهم برد ، این از یاد
 کآتشی بودیم بر ما آب پاشیدند
 گفتم و می گویم و پیوسته خواهم گفت
ور رود بود و نبودم
همچنان که رفته است و می رود
بر باد

مهدی اخوان ثالث

نظرات 10 + ارسال نظر
شاپرک یکشنبه 25 شهریور 1386 ساعت 10:31 ق.ظ

سلام
امیدوارم که حالتون خوب باشه
شعر قشنگی بود
از انتخابتون ممنون
در ضمن برای مادر محترمتون آرزوی سلامتی دارم...
انشالله که به زودی این کسالت ایشون برطرف بشه.
در پناه حق باشید

خیال تو .. یکشنبه 25 شهریور 1386 ساعت 09:01 ب.ظ http://sounds-of-heart.blogfa.com

شعر قشنگی بود
موفق باشید

مینا دوشنبه 26 شهریور 1386 ساعت 09:14 ق.ظ

سلام آقا محمد
خوبید؟
مثل همیشه انتخاب قشنگی بود:) دستتون درد نکنه.
حال مادر چطوره؟ از آی سی یو آوردنشون بیرون؟ بهتر هستند ایشلا؟
منتظر خبرای خوب هستم.
سبز و برقرار باشید. (پارازریت... استادمون میگفت همه رنگها از خودشون انرژی دارند... مثل آبی که آرامش بخشه ... مثل بنفش که نشاط آوره ... مثل قرمز که آدم و عصبی می کنه و ... میگفت رنگ سبز هم سلامتی میاره ... می گفت هروقت احساس ناراحتی کردید مثلا سرتون درد گرفت فقط به رنگ سبز فکر کنید... خلاصه اینهمه صغری کبری برا اینکه بگم فلسفه جمله آخرم چی بود (چشمک) )
در پناه حق باشید.

مرسی مینا جان
نه متاسفانه ٬ کماکان تو آی سی یو هستند . حال عمومیش نسبتا خوبه اما چون مرتبا فشار خون بالا و پائین میره باید تحت مراقبت باشه . شاید تا یک هفته دیگه هم تو آی سی یو باشه . فقط حسابی کلافه شده چون کسی نمیتونه پیشش بمونه فقط تو ساعت ملاقات تک تک با پوشیدن لباس مخصوص میتونیم ببینیمش . تلفن هم نمیشه زد .

مرسی از توصیه ای که کردید .

دلم میخواست خیلی چیزا اینجا بگم ولی ادب و شخصیتم اجازه نمیده . در کل همونطوری که خودم اعتقاد دارم بسیاری از آدمای که با ما برخورد میکنن اونقدر خرد و حقیر هستند که ارزش توجه ندارن .

همین الان یه برگ سبز از درخت میکنم میذارم رو میزم ( چشمک )

خیال تو چهارشنبه 28 شهریور 1386 ساعت 01:33 ب.ظ http://sounds-of-heart.blogfa.com

سلام ...
خودم نمی دونم که اسمش رو چی بزارم
شعر . ترانه . متن . ...
ممنون که خوندین
موفق باشی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 29 شهریور 1386 ساعت 12:58 ق.ظ

پاکی نگاه ...

بارون شنبه 31 شهریور 1386 ساعت 08:56 ب.ظ

سلام. نیستین؟ مادرتون چطورن؟ بی خبر نذارین. فعلا...

خیال تو .. یکشنبه 1 مهر 1386 ساعت 01:15 ق.ظ http://sounds-of-heart.blogfa.com

با آرامش آپم ...
[لبخند][گل]

نیوشا یکشنبه 1 مهر 1386 ساعت 12:59 ب.ظ http://ahangekhiyal.blogfa.com

سلام
می دونین چه صفتی رو در شما خیلی می پسندم ؟؟؟؟

اینکه انسان و دوست با معرفتی هستین ! البته احتمالا خصائص زیادی دارین که این یکی از اونهاست !
می بینم که با دلسوزی تمام به دوستانتون سر می زنین و این خیلی خوبه که آدم حس کنه که یک دوست هر روز مطالبتو می خونه و صادقانه برات نظر می ده .
با اجازه لینکتون کردم !

بارون یکشنبه 1 مهر 1386 ساعت 01:56 ب.ظ

سلام. در مورد دنیای دیگران نظر نمیدم. یعنی جراتش رو ندارم. یه وقتهایی فکر میکنم دنیای خودم از همون ها ممکنه کوچیکتر باشه. در مورد کمر درد مادرتونم ۱: ایشاللا زود خوب میشه. ۲: مگه ممکنه کسی جراحی بشه و بستری بشه و کمر درد نداشته باشه؟ احتمالا بهتون گفتن که غیر عادی نیست کمر درد داشتن. در مورد اون آدمهای راه رونده روی اعصاب هم تا جایی که بتونم همین کار رو میکنم. یعنی راه دیگه ای ندارم. فعلا...

مینا دوشنبه 2 مهر 1386 ساعت 10:04 ق.ظ

یا الله ... ســـــــــــــلام....صاب خونه؟ کجایی ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد