محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

همه مون 2 نوع زندگی داریم یکی زندگی اجتماعی مثل همکاران ، همسایه ، فامیل ، خانواده و .... و دیگری زندگی با خود .

نوع اول بسته به شرایط محیطی و مکانی و شخصیتی فرق میکنه اما یک چیز مشترک داره و اون انجام کار ویا  هر رفتاری به خواست افراد مورد نظر ه . منظورم این نیست که هر کاری ازمون بخوان همون کار رو انجام میدیم ، نه . منظورم اینه که عرف اخلاقی و رفتاری رو رعایت میکنیم . و اتفاقا همین قسمت زندگی بخش بزرگی از عمر ما رو بخودش مشغول میکنه که واقعا کاریش نمیشه کرد .

اما نوع زندگی دوم که همون زندگی با خود هست کاملا با اون یکی فرق میکنه . از هیچ نوع قانون و قواعدی پیروی نمیکنه . اتفاقا این زندگی خیلی هم لذت بخشه .

نمیدونم اساسا مطرح کردن این موضوع درسته یا نه اما چون اینجا یه جای کاملا شخصی و بی در و پیکره برام مهم نیست که چی در مورد من فکر بشه .

تا حالا تو دلت  قی لی ولی  شده که ای کاشک میشد قواعد و قانون رو زیر پا بذاری و اون چیزی که تو دلت ( زندگی با خود ) میگذره رو بهش عمل کنی . اما اون یکی زندگی که دارای قواعد و قانونی هست نذاره ؟

مطمئنم شده چون تو هم یک انسانی و این موجود ناشناخته از بسیاری جهات شبیه همدیگرن .

مثلا از ته دل بخوای بخاطر محبتی که به یه نفر داری اونو محکم ببوسی و فریاد بزنی خیلی دوست دارم . اما اون زندگی اوله محکم میکوبه به فرق سرت که تو غلط کردی چنین چیزی رو بیان کنی بعد بهت میگه تو خجالت نمیکشی با اینکه تعهد داری بفکر کس دیگه ای هستی ؟ بشین سر جات و زبون به دهن بگیر !! اما تو دلت میخواد اینکارو انجام بدی اما قواعد زندگی اول بهت اجازه نمیده اتفاقا طرف شما هم همین حس رو داره اما اونم درست مثل شما !!  

و خب این موضوع با تو زندگی میکنه و تو نمیتونی اونو دورش کنی .

یا به راننده تاکسی که سوارش شدی بگی آدم مزخرف این چه جور رانندگی که میکنی؟ دل و رودمون از تو حلقمون زد بیرون از بس تند رفتی بعد زدی رو ترمز ! و تو خیلی محترمانه میگی : ببخشید آقا عذر میخوام میشه لطفا کمی آروم تر رانندگی کنید من حالم بد میشه !!!

 

درسته ؟؟؟

 

همینطوره نه ؟؟؟

 

ای انسان تو عجب موجود عجیبی هستی که با هیچ چیزی نمیشه تو رو مقایسه کرد .  کاشکی شعور و درک نداشتی و تو ای انسان خودت بودی همونی که دوست داری !!

 

وقتی آدما  رو میبینم حس میکنم همه چند صد نقاب دارن که در هر مسئله ای با نقاب مخصوص به اون مسئله با هاش روبرو میشن .  خیلی جالبه چون هممون این نقاب ها رو داریم و به وفور ازش استفاده میکنیم . برخورد آدما بقدری برام مسخره و مزحک شده که با هر کسی برخورد میکنم اولین چیزی که بذهن میرسه اینه که من دارم اززیر نقابت  تو رو میبینم و بیخود شکل آدمای متشخص و فهمیده رو بخودت نگیر . تو هم مثل منی و تو هم نقاط ضعف بسیاری داری . راحت بگم خیلی سوسکی !!! و تو نمیتونی با اون نقابت که میتونه نقاب مذهبی ، نقاب متشخصی ، نقاب دلسوزی و صدها نقاب دیگه با من روبرو بشی . من دارم تو رو بدون ماسک می بینم . چرا ؟؟ چون تو یک انسانی و انسان مساوی با قواعد و مقررات !

 

خفه شدم از این وضعیت

 

 

مجبور نیستید نظر بدید اینو واسه خودم نوشتم .

نظرات 4 + ارسال نظر
مینا دوشنبه 11 تیر 1386 ساعت 06:20 ب.ظ

سلام آقا محمد
خوبید؟
با خوندن هر جمله تون داشتم حرفاتون و تو دلم تصدیق میکردم تا رسیدم به جمله ئ آخری :
مجبور نیستید نظر بدید اینو واسه خودم نوشتم!!!
انگار یه لیوان آب سرد ریختند تو صورتم ! مگه تا حالا مجبور بودیم؟:) شما انقدر صمیمی و راحت صحبت میکنید که خود به خود نطق ما رو هم باز میکنید:) ما هم برا دل خودمون نظر میدیم. قبول؟ :)

منم موافقم... همه مون به صورت ماسک و نقاب میزنیم اونم نه یکی نه دو تا صدها و صدها ...ولی یه چیزی و قبول دارید که تو دوران کودکی و نوجونی چقدر اذیت شدیم.. کتک خوردیم... تنبیه شدیم فقط برا اینکه صورتامون نقاب نداشت؟ الانم اگه کسی یادش بره و فراموش کن که نقابش و به صورت بزنه ... بدجور ضربه میخوره... درست انگار که سر میز قمار آدم داره روباز میکنه ... همه دستش و میخونن و اون آدم بازنده است... ولی من به یه چیز هم اعتقا دارم و اون اینکه آدما تا همدیگه رو نشناختن سعی میکنن همدیگه رو از پشت نقاب ببینند ولی مدتی که میگذره و از هم شناخت پیدا میکنن کم کم شروع میکنن به برداشتن یکی یکی اون نقابها ولی بازم با این وجود همه نقابها رو بر نمیدارند سعی میکنند چندتایی و برای روز مبادا بذارند بمونه رو صورتشون.:)
شاد و پیروز باشید.
در پناه حق:)

نه دوست بسیار بسیار عزیزم منظورم اصلا و اصلا شخص شما نیست .شما که از خودی . دیگه بعداز ۲ سال آشنایی مجازی فرق متفرقه با دوست عزیز رو میدونم . اگه اون جمله آخر ناراحتت کرد خیلی ببخشید . معذرت.
من کسایی رو که بعنوان دوست اسمشونو اینجا گذاشتم جزء غریبه ها نمیدونم و این جمله نه خطاب بشماست و نه اون دو دوست دیگه . بخصوص خود شما که خیلی عزیزی.

مینا سه‌شنبه 12 تیر 1386 ساعت 01:33 ب.ظ

سلام آقا محمد
احوال شما؟
ممنونم از پیغامتون... شما لطف دارید به من...مرسی:؛<
اومدم خدمتتون که هم تشکر کنم و هم بگم که خوب شدم:؛<:) یعنی بعد از کلی کشمکش با خودم به این نتیجه رسیدم که بنویسم:) چون اگه ننویسم یا بخوام به افکار منفیم دامن بزنم کارم به افسردگی شدید میکشه:)
ببخشید که اینقدر خل بازی در میارم :) (پارازیت... فکر کردید از شر من خلاص شدید (چشمک) )
شاد و سرفراز باشید و در پناه حق:)

شاپرک چهارشنبه 13 تیر 1386 ساعت 09:55 ق.ظ http://rainbow313.persianblog.com

اینقدر نسبت به اطرافیانتون بدبین نباشین
درسته که بعضی ها همیشه نقاب بر چهره دارن ولی همه هم اینطور نیستن!
شاید شما فکر کنید که طرف واقعاْ اون کسی نیست که نشون میده ولی این فقط تصور شما باشه.
زندگی همه افراد مثل هم نیست
شاد چیزی رو که شما خوب میدونید دیگری بد بدونه یا بالعکس...
در عین حال این رو هم قبول دارم که خیلی ها زیر ماسک متین و موقرشون انسانهای عجیب و شاید هم وحشتناکی باشند.
در پناه حق

آرزو شنبه 16 تیر 1386 ساعت 08:09 ق.ظ http://avayasemani.blogsky.com

سلام آقا محمد
کاملابا حرفهای شما موافقم موضوعی که نوشتید برام پیش اومده . از دست این قانون و مقررات زندگی .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد