محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

روز پنج شنبه واسه ساختمونمون یه آگهی استخدام سرایدار داده بودیم . بگذریم از اینکه شاید 1500 تا تلفن  و به اون  سه خطی که داده بودیم ، شد .

 از ساعت 4 بعدازظهر جلوی در ورودی ساختمان غوغایی بود . شاید نزدیک به 70 یا 80 نفر آدم که تازه گلچین شده بودند و آدرس گرفته بودند و بیشتر شون با خانوم و بچه هاشون اومده بودند ،  جلوی در منتظر شروع شدن مصاحبه بودن . ولی بخدا ما فقط یه نفر میخواستیم !

 شروع  کردیم . اول اونایی که با خونواده اومده بودن رو صحبت کردیم . انواع و اقسام آدمهای ضعیف و فقیر که ..... چی بگم !

 

خدایا اگه عدالت تو اینه که عده ای حاضر باشن واسه نون و جا  خودشونو جلوی من و امثال من خورد کنند و برای تحریک عواطف از زن و بچه هاشون هم مایه بذارن ، عین ظلمه!  عین ظلمه !

مگه نمیگن همه انسانها توشون تعقل وجود داره و میتونن از این نعمت استفاده و امرا معاش کنند . اما خدا ! تو دادن این نعمت هم عدالت رو رعایت نکردی . به بعضیا از این قوه خیلی دادی و به بعضیا کم ! مگه نه اینکه هرچه داریم از تو ست پس چرا اینجوریه ؟

طفلکیا بعضیاشون حتی نمیتونستند حرف بزنن چه برسه به اینکه بخوان نیازشونو دقیق مطرح کنند .

تو همین بقل گوشمون کلی آدم نیازمند وجود داره اون وقت میلیونها دلار خرج حماس و فتح میکنن که بزنن تو سرو کله همدیگه !

من که هیچ جوابی پیدا نکردم . اما در عجبم که چرا اینطوریه . اگه این وضعیت بخاطر اینه که انسانها واسه زندگیشون انگیزه داشته باشند و بیشتر تلاش کنند و اگه همه مثل هم باشن اون وقت دیگه کسی از جاش تکون نمیخوره ، قبول .  اما همه چی شدت وضعف داره . آیا نمیشد شما که خدا هستی و همه چی بلدی تدبیر دیگه ای میکردی که ضعف و فقر دیگران حداقل باعث آزار دیگران نشه .

اینو واسه این میگم که آخه همه میگن شما هرچی که داری از خدا داری اما آخه مگه خدا راضیه که مثلا من تو فقر و فلاکت زندگی کنم و شرمنده خودمو اطرافیان باشم و  بقیه اینقدر بخورن که از حلق شون بیرون بزنه ؟

 

در مجموع خدایا باز هم شکرت !!!!

 

یه کتاب شعر هدیه گرفتم به نام : سکوت سرشار از ناگفته هاست   اثر مارگوت بیکل با ترجمه احمد شاملو.

یه قسمتی از اون :

 

برای تو و خویش

چشمانی آرزو می کنم

که چراغها و نشانه ها را در ظلمات مان ببیند

گوشی

که صداها و شناسه ها را در بیهوشی مان بشنود

برای تو و خویش ، روحی

که این همه را در خود  گیرد و بپذیرد

وزبانی

که در صداقت خود مارا از خاموشی خویش بیرون کشد و بگذرد

از آن چیزها که در بندمان کشیده است سخن بگوییم .

نظرات 4 + ارسال نظر
شاپرک یکشنبه 15 بهمن 1385 ساعت 09:54 ق.ظ

سلام از تاخیرم معذرت میخوام
یک هفته ای مسافرت بودیم.
در مورد اینکه گفتید چرا خدا با مردم ناعادلانه برخورد کرده باید بگم که خدا به انسان اختیار عمل داده و همین انسان میره و یک نفر مثل آقای رییس جمهور انتخاب میکنه تا ایشون سرمایه ی مملکت رو برای اسلحه و کمک به فلسطین و غیره خرج کنند . باور کنید همین مردمی که اینقدر بدبخت هستن خودشون موجب بدبختی خودشون رو فراهم کردن. پس میشه گفت هرچی که سرشون اومده حقشون بوده.

و شعری که در پایین نوشته بودید خیلی زیبا بود.

مینا دوشنبه 16 بهمن 1385 ساعت 10:09 ب.ظ

سلام آقا محمد
خوبید؟
آدم واقعا متاثر میشه وقتی این چیزا رو میبینه ... ناعدالتی ... فقر ... تنگدستی ... نابرابری ...دولت نامرد ... بی فکر ... بی مسوولیت ... نمیدونم واقعا چی بگم ... شما خودتون نظر من و در این باره میدونید ... فقط یه چیز و میتونم بگم ===> بر باعث و بانیش لعنت ... خدا ازش نگذره ایشالا!
(پارازیت ... حالا منکه دارم دعا میکنم یکی دیگه هم بکنم ==> هر چی زودتر خدا یه بلایی سر این احمقی نژاد بیاره ایشالا تا بیشتر از این مملکت و به باد نداده!)
شاد و پیروز باشید...
در پناه حق.

آرزو شنبه 21 بهمن 1385 ساعت 10:55 ق.ظ http://avayasemani.blogsky.com/

سلام خوبید؟
آدم نمی دونه چی بگه اما حقیقت محض بود و حرف دل خیلی ها اما مشکل از عرش نیست مشکل توی همین زمینه و خود آدمها مشکل دارن که اینطور ناعدالتی رو رواج دادن . فقط میشه امیدوار بود و دعا کرد .
اگه توی این دنیا هرکی به فکرفقط خودش نبود دنیا گلستان میشد .
شعر زیبایی بود : از آن چیزها که دربندمان کشیده است سخن بگوییم .

مینا دوشنبه 23 بهمن 1385 ساعت 03:19 ب.ظ

سلام آقا محمد
خوبید؟
من با عرض شرمندگی و تاسف فراوان بلد نیستم چطور میشه آهنگ گذاشت ... قبلنا یکی از دوستان نتیم این کار و برام انجام داد ولی الان دیگه باهاش ارتباطی ندارم ... ولی حتما اینور و اونور می پرسم اگه به نتیجه رسیدم خبرتون میکنم....
اون دعوای توی وب بلاگم هم .... یکی از دوستان قدیمی قدیمیم بود ... خیلی بی ادب و بی نزاکته ... من هیچ وقت جوابشو نمیدادم ولی حالا دیگه میخوام بشم مث خودش !
بازم شرمنده که نتونستم کمکتون کنم...
شاد و سرفراز ... در پناه حق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد