محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

تنبلی

یه جایی یه مطلبی در مورد تنبلی خوندوم که یه بخش کوچیکش رو اینجا مینویسم :

یک بشقاب خوراک سوسک میل کنید!

اگر در صورتی که فورا به سراغ کارهای مهمتان نروید ، مجبور باشید یک بشقاب خوراک سوسک بخورید چه می کنید ؟ اگر من به جای شما بودم ، فورا کارم را شروع می کردم ! عقب انداختن کارها فرصتهای پیشرفت زیادی را از شما سلب نموده و صدمات فراوانی به زندگی تان زده است که اگر به دقت به آنها بیندیشید ، خواهید دید که خوردن سوسک راحت تر از پذیرفتن آن همه صدمات است و حاضر می شوید خوراک سوسک را بخورید ولی زمان به عقب برگردد و تنبلی خود را جبران کنید.

زیاد به گذشته فکر نکنید و به فکر امروز و فردا باشید . به خاطر داشته باشید که آینه عقب ماشین برای آن نیست که عقب عقب رانندگی کنید ، بلکه برای آن است که گاهی پشت سر خود رانیز نگاه کنید ! پس بهتر است از همین حالا نگاه خود را به زندگی و رفتارتان تغییر دهید و یادتان نرود که جلوی ضرر را هروقت بگیرید ، منفعت است .

یک بشقاب خوراک سوسک بخورید!

نظرات 7 + ارسال نظر

حالا چرا سوسک!؟

محمد شنبه 5 دی 1383 ساعت 11:29 ق.ظ

از بس که مشمئز کننده است . منظور نویسنده اینه که هر وقت تنبلی اومد سراغمون ٬ تصور کنیم که بهتر یه بشقاب خواراک سوسک بخورم یا اون کاری رو که هی امروز و فردا میکنیم انجام بدیم ؟
قطعا انجام کار سخت که نیاز داره تنبلی رو کنار بذاریم ٬ بهتر از سوسک خوردنه !

من شنبه 5 دی 1383 ساعت 01:14 ب.ظ http://sarv.blogsky.com

سلام قورباغه رو قورت بده اول صبح بعد شروع به کار کن خوبی ؟

نقاش یکشنبه 6 دی 1383 ساعت 08:26 ب.ظ

حاضرم قسم بخورم اگه هر کدوممون ببینیم حقیقت زندگیمونو دوباره که چه عرض کنم هزار باره هم همین زندگی رو انتخاب میکنیم. اما الان فقط به ظاهر قضیه نگاه میکنیم.در مورد سوسک خوردن هم روش جالبیه!

محمد دوشنبه 7 دی 1383 ساعت 08:57 ق.ظ

دوست عزیز نقاش
تو کتابها هم همین چیزی رو که شما فرمودید گفتند . اما در مورد خودم چون موقعیتهای زیادی رو از دست دادم٬ این مطلب رو گفتم . اگرچه فکر به گذشته فایده ای نداره .

مینا دوشنبه 7 دی 1383 ساعت 01:03 ب.ظ http://mina123.blogsky.com

سلام
خوبید؟
ممنونم که اومدید پیشم و با پیامهای خوبتون شادم کردید...
در مورد مطلبتون عرض کنم که (پارازیت ... ایـــــــــــــش سوسک!!!) یادمه یه جایی خوندم که فکر میکنی چرا خداوند عالم دو عدد چشم آدم را توی صورتش گذاشت ؟ چرا اونا رو پشت سرش نذاشت؟ یا اصلا مگه برا خدا کاری داره میتونست دو تا چشم و بذاره تو صورت دو تا هم بذاره پس سرش... چرا اینکار و نکرد؟ برا اینکه دیدن گذشته و چیزی که تموم شده خوب نیست یا حداقل فایده یی نداره ...تنها خوبی گذشته اینه که به تجربیات آدم اضافه میکنه ...همین ...
شاد و پیروز...در پناه حق باشید...

مینا دوشنبه 7 دی 1383 ساعت 03:20 ب.ظ

من که تازه خدمت رسیدم :(:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد